خداوند، دوست دارد که بنده اش درباره گناه بزرگ از او [بخشش] بخواهد، و بنده ای را که گناه کوچک راسبُک شمارد، دشمن می دارد . [امام صادق علیه السلام]
مقالات
مساله شرور قسمت دوم
دوشنبه 90 شهریور 21 , ساعت 8:29 صبح  

مساله شرور
پژوهشگر: شمقدری
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مصالح  کلی و منافع عمومی
در پاسخ به مساله شرور و اشکال آن در مورد عدل الهی، این طور نیز بیان شده است که این اشکال از نگرش جزئی به حوادث و نادیده گرفتن مصالح  کلی و منافع  عمومی ناشی گردیده است، با این وجود  که از نظر عقل مصالح و منافع عمومی بر منافع شخصی و محدود مقدم است بر این اساس، باید سود و زیان‌های جهان طبیعت را یک جا محاسبه نمود و اهداف و مصالح کلی را مقیاس قرار داد. ملاصدرا نیز در مورد مرگ که تلخ‌ترین حوادث طبیعی و شاخص ترین مصادیق شرور به شمار می‌رود، گفته است: «اگر در این پدیده ناگوار نیک تامل شود، معلوم خواهد شد که هم برای فردی که می‌میرد و هم برای دیگران مفید است اگر مرگ نمی‌بود، تراکم نامحدود جمعیت عرصه حیات را تنگ نموده و زندگی بشری را غیر ممکن می‌ساخت »
ضمن این که اگر این گونه نگاه کنیم: شرور بسیار اندک اند و در مقایسه با خیر عظیم و ضمن در نظر داشتن غیر قابل انفکاک بودن آن ها وجودشان ضروری است.
طرح یک اشکال:
بر این مساله یک اشکال وارد شده و آن این که : این که گفته اند در موجودات مادی خیر بر شر غالب است، صحیح نیست زیرا اشراف آنها انسان است و اکثر  انسانها به خاطر این که  مرتکب افعال ناروا گردیده و متصف به رذایل اخلاق و عقاید باطل می‌باشند، مصادیق شر کثیرند. و با توجه به این که حیات دنیوی موقت بوده و افراد یاد شده در سرای آخرت مستحق عذاب‌اند،؛ از سعادت ابدی محروم می‌باشند.
پاسخ:  انسان ها از نظر کمالات  علمی و عملی سه دسته اند: 1-افرادی که در هر دو مورد درجه کمال رسیده اند. 2-افرادی که در نازل ترین درجه قرار دارند و فاقد هر گونه کمال علمی و عملی می‌باشند 3-انسان هایی که متوسط میان آن  دو می‌باشند و خود مراتب مختلف دارند.
بدیهی است که اکثریت انسان‌ها را همان گروه سوم تشکیل می‌دهند و دسته دوم، نسبت به مجموع افراد بشر در صد کمتری را تشکیل می‌دهند و شقاوت ابدی در سراسر آخرت از آن گروه دوم می باشند  و دیگران  اگر مستوجب  عذاب نیز گردند، سرانجام مشمول رحمت واسعه  خداوند خواهند شد.
تکمیل مطلب: تفاوت در ظرفیت‌ها
 در این جا بهتر است  که مطلب را کامل  کنیم پاسخ تا به  این جا کمی ناقص به نظر می‌آید.  زیرا در مورد  جامعه‌های بشری ، گاهی بین جزء و کل تزاحم پیش می‌آید و به خاطر رعایت صلاح  اجتماع، فردی از حقوق   خودش محروم می شود، ولی در مورد نظام طبیعی جهان چنین نمی‌توان گفت: زیرا در این جا  به هیچ جزئی  به خاطر این که مجموعه  جهان زیبا گردد، ستم شده است و اختلافات و تفاوت‌هایی که مجموعه جهان را به صورت  یک تابلوی  کامل و زیبا در اورده است  اختلاف های ذاتی است که به دلیل تفاوت ظرفیت‌های ممکنات است.
قرآن کریم  این مطلب را با یک تمثیل  لطیف بیان کرده است قرآن به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجا سیل تشکیل می دهد و آب در بستر نهرها و جوی‌ها و رودخانه‌های مختلف  قرار می‌گیرد، مثال می‌زند و می‌فرماید:
«انزل من السماء ماء فسالک اودیه بقدرها»
«خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه به قدر ظرفیت خویش سیلان یافت.»
یعنی  رحمت پروردگار،  هیچ موجود مستعدی را محروم نمی‌سازد ولی استعداد و ظرفیت موجودات هم یکسان نیست هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد، از رحمت  خدا لبریز می شود. 
شهید مطهری می‌فرماید: «کسانی که در پاسخ اشکال شرور تنها به جنبه لزوم تفاوت  در نظام کل، توجه کرده‌اند پاسخشان ناقص است، زیرا جزء ناقص حق دارد اعتراض کند که حالا لازم است در نظام کل یکی کامل  باشد و یکی ناقص، چرا من ناقص، آفریده شده‌ام و دیگری کامل؟.... صرف این که  بگوییم در نظام کل جهان زشت و زیبا،  کامل و ناقص و تواما ضروری است، اشکال را حل نمی‌کند. این مطلب نیز باید ضمیمه و اضافه گردد که در عین حال  هر موجودی از موجودات و هر جزئی از اجزاء جهان خط و حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».
سوال:  آیا خالق ماده و موجودات نمی توانست این خاصیت را در ماده قرار ندهد؟
تا اینجا گفته شد که عالم ماده ظرفی است که محدود  به حدودی است و بیش از حد خود قابلیت‌ جای دادن مظروف را ندارد واگر عالم ماده،‌دارتزاحم نباشد، لازمه‌اش این است که عالم ماده عالم ماده نباشد که مستلزم تناقض است.
حال پرسش این است که آیا خالق ماده اگر قادر مطلق است و قابلیت‌های ماده را خود او تعیین می‌کند، آیا نمی توانست این خاصیت و این قابلیت و ظرفیت را دار ماده قرار ندهد و به ماده ظرفیت بیشتری بدهد؟
پاسخ: این سوال همانند  سوال شخصی است که می‌پرسد آیا خدای جهان افرین قادر است که عالم هستی را درون یک تخم مرغ جای دهد؟  پاسخ این است که در قادر بودن خدا شکی نیست اما ماده ظرفیت چنین امری را ندارد و این امر محال عقلی است.
این سوال از همان ابتدا برای متفکرین اسلامی از جمله ابن سینا، قطب الدین شیرازی، صدر المتالهین، سهروردی، زکریای رازی و حتی در میان متفکرین غربی از جمله امپدکلس، ارسطو، لایب نتیز، الوین پلانتینگا و ... مطرح بوده است و همه آنها در پاسخ گفته ‌اند اگر عالم مادی که تلازم اجتناب ناپذیر با شرور دارد، طوری خلق می‌شد که در آن  اصلا شری محقق نباشد،‌ دیگر این عالم مادی نبود و عالم دیگری بود که صرف خیر محض است و خداوند چنین عالمی را از پیش خلق کرده بود. 
چرا خداوند عالمی را آفرید  که از آن شر نیز انتزاع گردد؟
 حال این سوال به طور جدی مطرح می‌گردد که آیا افاضه خیر بر جمع کثیر می تواند توجیه‌گر حصول شرور برای برخی اندک گردد؟ و اصلا چرا خداوند عالمی آفرید که از آن شر نیز انتزاع شود؟
مثلا «دیوید هیوم» می‌گوید: «اگر به شما کاخی را نشان بدهند که در آن هیچ اتاقی مناسب و مطلوب نیست،  شما یقینا بدون این که ساختمان  را وارسی بیشتر کنید، سازنده  آن را نکوهش می‌کنید، اما اگر معمار بخواهد مهارت  خود را به رخ بکشد و بگوید: اگر این دریا نیجره به صورت دیگری بود، نقایص بیشتری پیش می‌آمد، آن چه او می‌گوید ممکن است درست باشد، چون تعویض یک جزء در حالی که سایر  اجزاء ساختمان بر همان منوال سابق باقی باشد، ممکن است نقایض را بیشتر کند، اما با این همه شما می‌گوید اگر معمار حسن نیست داشت چنان  طرحی برای  کل ساختمان می‌ریخت و اجزاء  را به نحوی تلفیق می‌کرد که همه یا بیشتر نقایص اصلاح شود.» 
وی از این تشبیه نتیجه می‌گیرد که خدا اگر خیر خواه مطلق و قادر مطلق است، باید جهان را از اول به نحوی خلق می‌کرد که وجود شر لازم نباشد متالهان در پاسخ این طور می‌گویند: قدرت همه توان قادر مطلق فقط به ممکنات تعلق می‌گیرد نه به محالات عقلی‌و تصور موجود مادی بدون محدودیت و شر از احکام ممتنع هستی است  به همین شکل احساس و ادراک در دو رنج برای بیماران که از آن به عنوان «شر» یاد می‌شوند مانند احساس لذت و شادی از لوازم اجتناب ناپذیر موجود زنده و ذی شعور است که حذف این ادراک مساوی با عدم آفرینش موجود ذی شعور  مانند انسان است.
در ادامه حکمای مسلمان به پیروی از تقسیم ارسطو  مجموع عوالم ممکن بر حسب فرض و احتمال  تحقق خیر و شر در آن به پنج عالم‌تر ترسیم شده اند:
1- خیر محض که بر آن هیچ شری مترتب نیست: مانند عقول
2-خیر غالب:  که خیر و شر در آن آمیخته اند اما منافع و خیراتش بیشتر است.
3- خیر و شر مساوی:  خیر و شر به طور مساوی وجود دارند و مرحجی برای وجودش نیست.
4-  شر غالب:  عالمی که  عدمش بر وجودش ترجیح دارد  زیرا خیر آن اندک است.
5- شر محض: عالمی که هیچ گونه خیری به آن مترتب نیست.
ارسطو معتقد بود که از میان این پنج قسم مزبور، تنها قسم اول و دوم  آفریده می شوند و سه قیم اخیر صلاحیت برای آفرینش ندارند اما استدلالات شیخه الرئیس ابن‌سینا بر تحقق و عدم تحقق این عوالم:
وی تحقق قسم اول(عالم خیر محض) را برای ذات واجب ضروری می‌داند زیرا خداوند جواد محض است  و جواد کسی است که آن چه را که سزاوار است بدون هیچ گونه عوض و پاداشی افاضه می‌کند. موجودی که خیر محض است و هیچ شری بر آن مترتب نیست، از هر چیزی به موجود شدن سزاوارتر است، بنابراین صدور چنین عالمی از ذرات جواد واجب است.  او وجود جواهر عقلی و مانند آنها را از مصادیق چنین عالمی می داند: «و اذا کان الجواد  المحض مبدا از یضان الوجود  الخیری الصواب کان وجود القسم الاول واجبا فیضانه،  مثل وجود الجواهر العقلا و مایشبهها»
و منظور او از جواهر عقلی نفوسی است که مکتفی  به ذات خود و ذات فعال خود باشند،  مثل عقول،  ملائکه مدبره  و نفوس انبیاء  و ائمه(ع).
اما فرض دوم: از آن جا که این قسم مشتمل  بر خیر و کثیر و شر قلیل است، مقتضای وجود و حکمت واجب الوجود این است که این قسم نیز از افاضه وجود بی بهره نماند، بلکه اگر  وجود به آن افاضه نشود خلاف حکمت است؛ زیرا ترک خیر فراوان به  خاطر شر اندک خود مصداق شر کثیر است.
شیخ الرئیس پس از این استدلال بر وجوب ایجاد قسم دوم  از سوی صانع  حکیم چند نمونه می‌آورد که یکی از این نمونه‌ها وجود آتش است. که یکی از مخلوقات مادی است و در عین  این که منافع  فراوان دارد، گاهی سبب شرور و خسارات‌هایی می شود. و اگر خداوند به خاطر شرور  اندکی که از آن ناشی می‌شود، از آفرینش‌ آن خودداری کند، این خود ظلم و شر کثیر است.
سه فرض دیگر نیز که شر محض  یا شر غالب یا شر مساوی با خیر است،  موجود نیست،  زیرا آفرینش  آن مخالف  با جود و بخشش مبدا حکیم است.
 لذا فلاسفه از این رهگذر، صدور چنین عالمی( خیر غالب) را به دلیل مساوقت «ترک خیر کثیر به دلیل شر قلیل با شر کثیر نه تنها ممکن می‌دانند، بلکه صدور آن را برای ذات واجب، ضروری می دانند علاوه بر ابن سینا، فیلسوفان دیگری همچون خیام، قطب الدین شیرازی، ملاصدرا، محقق لاهیجی و ... چنین عقیده‌ای دارند.»
فواید شرور:
شرور گذشته از ضرورت وجودشان در جهان ماده دارای نقش‌ها و فواید خاص خود نیز هستند و هنگامی که انسان با شرور روبه رو می‌شود و با دیده‌ای تنگ به ان ها نگاه می‌کند، صرفا تلخی آن به کامش می‌ریزد، اما اگر با چشمی باز به آن نگاه کنیم، می توان خوبی ها آن ها را به حساب آورد.
1-چشیدن لذت خیرها: اگر شرور رنجی نبود، ما هرگز طعم لذت را نمی‌چشیدیم و حتی اگر شری در عالم نبود، خیر اصلا مفهومی نداشت و به طور کلی تلاش و تحرک  برای رسیدن به خیر و فرار از شر بی معنا بود اگر انسان داوطلب خیر است، به دلیل وجود شر است، وجود شر، خیر را در کام انسان شیرین کرده است و زندگی را برای ما معنا کرده است و ما را به شر خیر خواهی و کمال طلبی  تحریک می‌کند.  اگر شری نبود، زندگی دچار رکود و یکنواختی می‌شد و معنی حقیقی و کنونی خود را از دست می داد.
2-شرور مصبت‌ها،‌علت خیرها و خوشبختی‌ها:  علاوه بر نقش پیشینی که برای شرور  در جلوه دادن به خیرات ذکر شد، باید دانست که میان آنچه  که ما به عنوان مصبت و بدی می خوانیم و آنچه به نام کمال و سعادت می‌شناسیم، رابطه علی و معلولی وجود دارد و بدی مقدمه، علت و زاینده خوبی‌ها هستند. 
قرآن کریم نیز می‌فرماید: «فان مع العسریسرا، و ان مع السعر یسرا» .
شرور، تضادها و کشمکش‌ها، شلاق تکامل است و موجودات با این شلاق را ه خود را به سوی کمال می‌پیمایند به این مطلب، هگل فیلسوف آلمانی قرن 19 نیز اشاره دارد:
«نزاع و شر، امور منفی ناشی از خیال نیستند، ‌بلکه امر و کاملا واقعی هستند و در نظر حکمت پله‌های خیر و تکامل می‌باشند. تنازع  قانون پیشرفت است. صفات  و سجایا در معرکه هرج و مرج و اغتشاش عالم تکمیل و تکوین  می‌شوند و شخص فقط از راه رنج و مسئولیت واضطرار به اوج علو می‌رسد.» 
3-تنوع، شکوه و زیبایی جهان:
همان طور که در یک تابلوی نقاشی حتما  باید سایه روشن‌های گوناگون‌ و رنگ آمیزی های مختلف وجود داشته باشد تا زیبایی را بنمایاند، وقتی که جهان را نیز جمعا در نظر می‌گیریم، ناچار باید بپذیریم که در نظام کل و در توازن  عمومی، وجود پستی‌ها و بلندی‌ها، رنج ‌ها و لذت‌ها و ... همه لازم اند.
جهان چون چشم و خال و خط و ابروست        که هر چیزی به جای خویش نیکوست
اساساً اگر اختلاف و تفاوت وجود نمی‌داشت، از کثرت و تنوع خبری نبود اگر همه یکسان بودند، نه تحرکی  بود و نه جنبشی و نه کششی و دیگر همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها وجودش و خروش‌ها نابود می شد.
حوادث تلخ یا زنگ‌های خطر:  شرور و حوادث تلخ‌ طبیعی از جنبه  حیات معنوی انسان نیز فواید  مهم و قابل توجهی دارند که مهم‌ترین آن تنبه و به خود آمدن انسان هاست سرگرمی‌و دلبستگی‌ به مظاهر حیات مادی موجب غفلت از ارزش‌های معنوی می‌گردد و هر چه میزان این دلبستگی‌ افزایش یابد، فاصله انسان از معنویت و سعادت حقیقی بیشتر می‌گردد  خداوند، برای بیدار نمودن انسان از خواب غفلت و توجه دادن او به ارزش‌های متعالی از وسائط گوناگونی استفاده نموده است که یکی از مهمترین آنها حوادث تلخ و ناملایمات می‌باشد.
4- مصیبت‌ها و اثر تربیتی: سختی‌ها و گرفتاری ها و بلایا هم تربیت کننده فرد و هم بیدار کننده ملت‌هاست سختی‌همچون کیمیا، خاصیت قلب ماهیت کردن دارد جان و روان آدمی را عوض می‌کند ملت هایی که در دامان سختی‌ها و شدائد به  سر می‌برند، نیرومند و با اراده می‌گردند، مردم راحت طلب، نازپرورده، محکوم و بدبخت اند 
5- بلایها و مصائب موجب ترفیع مقام:
مصائب  و حوادث تلخ  گاهی برای بندگان صالح و افراد بی گناه، حکم  تکمیل و ترفیع را دارد و اگرچه از جنبه حیات مادی متالم و متضرر می‌گردند، ولی از جنبه حیات  معنوی واخروی به پاداش‌های بزرگی دست می‌یابند.  بنابراین با این نگرش، حوادث تلخ در ذائقه انسان شیرین و گوارا می‌گردد به گفته مولوی:
هر بلا ذکر دوست آید رحمت است         آن بلا را بر دلم صد منت است.
 از این روست  که خداوند، وقتی نسبت به بنده‌ای  از بندگانش لطف مخصوصی دارد، او را گرفتار سختی‌ها می‌کند. جمله معروف البلاء للولاء  نیز مبین همی اصل است. خداوند بندگانی را که دوست می‌دارد  و می خواهد به کمال برساند، ‌در بلایا غوطه‌ور می‌سازد.
نتیجه:
پس  به طور خلاصه می‌توان گفت،  شرور امور عدمی هستندو وجود  حقیقی در خارج ندارندوجعل حقیقی  به آنها تعلق نمی‌گیرد بلکه وجود آن ها بالتبع و بالعرض است در مورد وجودهای حقیقی که شر تلقی می‌شوند، نیز گفته شد که شریت آنها نسبی است و وجود لنفسه آنها یعنی وجود خودشان برای خودشان خیر است و وجود لغیره آنهاست که برای برخی موجودات شر تلقی می شود ضمن این که جهان یک واحد تجزیه ناپذیر است و حذف برخی اجزاء  آن مساوی با نابودی کل جهان هستی است. نیز شرور ذکر شده غیر منفک  از جهان مادی می باشند.
همچنین عدم آفرینش کل جهان هستی  که شامل خیرات کثیر است،  به دلیل وجود شرور اندک،  خود شر کثیر است بنابراین  اقتضای حکمت،  عدل الهی، آفرینش این جهان است.
ضمن این که  برای همین اموری که شر تلقی می‌شود، فوایدی نیز ذکر شده  در واقع زندگی  بدو این شرور، فاقد تلاش و تکاپو و امید و معنا خواهد بود. پس وجود شرور در جهان ما ضروری است.
سخن آخر:
در باب شر و شرور مطالب فراوان است و اگر بخواهیم در این باب به تفصیل  سخن برانیم، خود چندین کتاب مفصل خواهد شد ضمن این که نگارنده در این جا، فقط قصد اشاره ای کوتاه به مطالب مطرح شده در این باب در حد مقاله ای کوتاه داشته است و خواهشمند است که به کاستی‌های این مقال،‌با دیده اغماض نگریسته شود.
و من الله توفیق اللهکتابنامه:
1- ابن سینا، حسین بن عبدالله؛ الهیات شفا، مقدمه ابراهیم مذکور، بیروت: بی تا
2-ارسطو؛ اخلاق نیکو ماخوس، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی، دانشگاه تهران: 1356
3-بهشتی، احمد؛ تجرید، شرح نمط هفتم از کتاب «الاشارات والتبیهات» «شیخ الرئیس ابن سینا»، انتشارات بوستان کتاب، قم: 1385.
4- جعفری، محمدتقی؛ تحلیل شخصیت خیام،‌انتشارات کیهان، تهران: 1365
5-جواد آملی، عبدالله؛ مبداء و معاد، انتشارات الزهراء تهران: 1363
6- دورانت، ویل، تاریخ و فلسفه،‌ترجمه عباس زیان خویی، چاپ دانشجویی، تهران: 1371
7-شیرازی، صدرالدین(صدرالمتالهین)؛ اسفار،‌ج7، مصطفوی،‌قم: بی تا
8-طباطبایی، محمدحسین؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم با حواشی مرتضی مطهری،‌جلد 5، دفتر انتشارات اسلامی، قم: بی‌تا
9- قدر دان قراملکی، محمدحسن؛ خدا و مساله شر، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم،‌چاپ اول، قم: 1377
10-مطهری،‌مرتضی، عدل الهی،‌دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دهم، قم: شهریور 1357
11-ملکیان، مصطفی؛ مساله شر(تقریرات دروس کلام جدید دوره تخصصی علم کلام) موسسه امام صادق، قم: بیتا
12- هیک، جان؛ فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ‌انتشارات بین المللی الهدی، تهران: 1372


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 307 بازدید
بازدید دیروز: 183 بازدید
بازدید کل: 2854515 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [801]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]